معنی سرقت های ادبی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
سرقت. [س ِ ق َ] (از ع، اِمص) دزدی کردن. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(س قَ) (مص م.) دزدی، دزدی کردن.
فرهنگ عمید
دزدیدن، دزدی کردن، دزدی،
کلمات بیگانه به فارسی
دزدی
فارسی به آلمانی
Aufzug (m)
واژه پیشنهادی
دستبرد
ترکی به فارسی
ادبی
فرهنگ واژههای فارسی سره
دزدی، دستبرد
مترادف و متضاد زبان فارسی
اختلاس، استراق، دزدی، دستبرد، راهزنی، ربایش، طراری، عیاری، دزدی کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
دزدی کردن
فارسی به ایتالیایی
frode
معادل ابجد
793